از میان تمام سلاحهایی که بشر ساخته است، وحشتناکترین و قدرتمندترین آنها «کلمات» بودهاند.
شاید این ایده احمقانه باشه/ میخوام یک سؤال احمقانه بپرسم
حتی اگر بعد از گفتن این عبارات، یک ایدهی عالی را مطرح کنید، باز هم نشان دادهاید که اعتماد به نفس ندارید و این باعث میشود شنونده هم اعتمادش را به شما از دست بدهد. سعی نکنید بدترین منتقد خود باشید. اگر به گفتههای خودتان اعتماد نداشته باشید، پس دیگران هم به شما اعتماد نخواهند کرد.
این در شرح وظایف کاری من نیست!
اگر امنیت شغلی برایتان مهم باشد، این طرز تفکر اصلا خوب نیست. اگر رئیستان از شما میخواهد کاری را انجام دهید که احساس میکنید مناسب موقعیت شما نیست (در صورتیکه با اخلاقیات مغایرت نداشته باشد)، بهترین واکنش این است که ابتدا وظیفهی محولشده را با اشتیاق انجام دهید، اما پس از اتمام کار، با رئیس خود دربارهی نقشتان در شرکت و اینکه آیا وظایف کاری شما نسبت به گذشته، تغییر کرده یا نه، صحبت کنید.
فقط یک دقیقه طول میکشه!
اگر واقعا احساس میکنید که میتوانید کاری را ظرف ۶۰ ثانیه تمام کنید، پس راحت باشید و بگویید که انجامش زمان زیادی نمیبرد، اما جوری نگویید که به نظر برسد آن کار میتواند زودتر از زمان مورد انتظار انجام شود.
سعی میکنم!
مالکیت کامل تواناییهایتان را در دست بگیرید. اگر از شما خواستهاند کاری را انجام بدهید، یا متعهد به انجام آن کار بشوید یا چارهای پیشنهاد کنید، اما نگویید سعی میکنم انجامش بدهم، چون با گفتن این حرف، اینطور به نظر میرسد که انگار خیلی هم تلاش نخواهید کرد.
از این کار متنفرم!
با این کار، برچسب یک آدم منفی را به شما میزنند و شما باعث میشوید روحیهی جمعی پایین بیاید. چشمان تیزبین رؤسا همیشه مراقب این آدمهای منفیبافی است که روحیهی دیگران را خراب میکنند.
منصفانه نیست!
گفتنِ «منصفانه نیست» یعنی شما فکر میکنید زندگی قرار است منصفانه باشد و نیست و این گفته، شما را خام و بیتجربه جلوه میدهد. اگر نمیخواهید تصویر بدی از شما در ذهن دیگران شکل بگیرد، به حقایق اتکا کنید، فرد مفیدی باشید و پای تعبیر و تفسیرهای خودتان را وسط نکشید. برای نمونه، میتوانید بگویید: «من متوجه شدم که شما اون پروژهی بزرگ رو به (فلان همکار) محول کردین که من دوست داشتم انجامش بدم. میشه دلیل این انتخاب شما رو بدونم؟
اون تنبله/ نالایقه/ احمقه!
اگر نظر شما درست باشد، پس دیگران هم مثل شما این را میدانند و نیاز نیست شما آن را به زبان بیاورید. اگر نظر شما نادرست باشد، این خود شما هستید که در آخر، احمق به نظر میرسید. این مسلم است که همیشه در محل کار چنین آدمهای نالایق یا تنبلی باشند و این احتمال وجود دارد که همه، این افراد را بشناسند. اگر شما قدرت اصلاح یا اخراج این افراد را ندارید، پس با پچپچ کردن دربارهی بدیهای آنها چیزی عاید شما نمیشود.
تقصیر من نیست!
شما باید مسئول باشید. اگر در هر کاری که درست پیش نرفته است، کوچکترین نقشی داشتهاید، مسئولیت آن را به عهده بگیرید. اگر هم نقشی نداشتهاید، توضیح «بیطرفانهای» از وقایع، ارائه کنید. به حقایق تکیه کنید و اجازه دهید رئیس و همکاران شما نتیجهگیریهای خودشان را دربارهی اینکه چه کسی مقصر است، داشته باشند.
نمیتونم!
مردم دوست ندارند «من نمیتوانم» را بشنوند، چون از نظر آنها معادل «من انجام نخواهم داد» است. گفتن «نمیتوانم» حاکی از آن است که شما تمایل ندارید مسئولیتهایی را به عهده بگیرید که لازمهی به اتمام رساندن کاری است. اگر واقعا نمیتوانید کاری را انجام دهید بخاطر اینکه مهارتهای لازم برای انجام آن کار را ندارید، بهتر است لااقل یک راهحل جایگزین پیشنهاد کنید. به جای گفتن کاری که «نمیتوانید» انجام دهید، از کاری که «میتوانید» انجام دهید بگویید. برای نمونه، به جای «من امشب نمیتونم تا دیروقت بمونم»، بگویید: «فردا صبح زود میتونم بیام. خوبه؟»
روال کار همیشه همین بوده!
گفتن این جمله که «روال کار همیشه همین بوده» نه تنها باعث میشود شما تنبل و تغییرناپذیر به نظر برسید، بلکه باعث میشود رئیس شما به این فکر بیفتد که چرا شما از جانب خودتان به فکر بهبود روال کار نبودهاید.